کد مطلب:298658 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

یک فراز دیگر


و در نقل دیگری است كه این گونه گفت:

«یا محمداه! بناتك سبایا و ذریتك مقتله، تسفی علیهم ریح الصبا، و هذا حسین مجزوز الراس من القفا، مسلوب العمامه و الرداء، بابی من اضحی عسكره فی یوم الاثنین نهبا، بابی من فسطاطه مقطع العری، بابی من لا غایب فیرتجی، و لا جریح فیداوی، بابی من شیبه تقطر بالدماء، بابی من جده محمد المصطفی، بابی خدیجه الكبری، بابی علی المرتضی، بابی فاطمه الزهراء سیده النساء، بابی من ردت له الشمس حتی صلی [1] ».

(یا محمداه! (بنگر كه) كه دختران تو اسیر و فرزندانت مقتول و كشته اند، و باد صبا بر آنان می وزد، و این حسین (تو) است كه سرش را از قفا بریدند، و عمامه و ردایش را ربودند، پدرم به فدای آن كس كه روز دوشنبه [2] سپاهش به تاراج رفت، پدرم به فدای آن كس كه بندهای خیمه های او را گسیختند، پدرم به فدای آن كسی كه به سفر نرفته تا امید بازگشت او باشد و مجروح و زخمدار نیست تا بتوان او را مداوا كرد! پدرم به فدای آن كس كه از محاسن او خون می چكد!

پدر به فدای آن كسی كه جدش مصطفی است، پدرم به فدای آن كس كه جدش پیغمبر خداست، پدرم به فدای محمد مصطفی و خدیجه ی كبری و علی مرتضی و فاطمه ی زهرا بانوی زنان جهانیان، پدرم به فدای آن كس كه خورشید برای او بازگشت تا نماز بگذاشت!)

در این سخنان نیز دختر با شهامت علی و زهرا (ع) سخن خود را در قالب مرثیه و به عنوان گریه و زاری بر كشته ی برادر، از اسارت دختران پیغمبر و كشته شدن فرزندان آن حضرت شروع می كند، و این جنایات غیر قابل جبران را كه به دست همان شنوندگان و تماشاچیان صورت گرفته بود به یادشان می آورد، و رسوایی و ننگی را كه با كشتن فرزند دلبند پیغمبر برای خود خریداری كردند به رخشان می كشد، و ضمنا برای ثبت شدن در تاریخ جزئیات این جنایت تاریخی را كه چگونه آن حضرت را به قتل


رساندند یادآوری می نماید، و بلكه تاریخ آن را نیز كه در چه روزی انجام شده ذكر می كند و كار را برای یك مورخ دقیق نیز آسان نموده بلكه این مسئولیت را نیز خود انجام می دهد، و در خاتمه نیز یكی از فضایل و كرامات بزرگ پدرش علی (ع) را نیز كه شاید به دست فراموشی سپرده شده بود و یا به دست بنی امیه و دشمنان از بین رفته بود در خاطره ها زنده و تجدید می كند، و اجر و پاداش نقل حدیث در فضایل پدرش را نیز كه یكی از عبادتهای بزرگ بخصوص در آن محیط و زمان بوده تحصیل می نماید! و... [3] .

و خلاصه كاری می كند كه راوی حدیث می گوید:

«فابكت و الله كل عدو و صدیق...»!

(به خدا سوگند زینب كاری كرد كه هر دشمن و دوستی را به گریه انداخت.)

راوی نقل نكرده كه خود زینب هم در وقت بیان آن سخنان گریه می كرد یا نه! و معلوم نیست آن بانوی پر تحمل و شكیبا در آن فرصت حساس تحت تاثیر آتش سوزان دل قرار گرفته باشد، و اشك و گریه او را بی تاب كرده باشد، اما آنچه برای او اهمیت داشت همان گریه ی تماشاچیان و بخصوص دشمنانی بود كه سخنان او را می شنیدند و این گونه تحت تاثیر سخنان او قرار گرفته بودند!

زینب می دانست كه این گریه ها انقلابهایی را به دنبال دارد، و همین قطرات اشك دیر یا زود به صورت سیل بنیان كنی درآمده و كاخ بیدادگران یزید و عمال ننگینش را ویران خواهد كرد، بلكه همین سخنان به صورت حماسه هایی در خواهد آمد كه با نقل و ذكر آنها در مجالس و محافل همیشه و در طول تاریخ مانع ظلم و تجاوز و طغیان و سركشی ستمگران دیگری همچون یزید خواهد بود!

و با دقت و بررسی در این سخنان و گفتارهای دیگری كه در گوشه و كنار تاریخ از


زینب (ع) نقل شده است می توان به شخصیت والای این بانوی بزرگ پی برد و سر آن همه عظمت را كه سبب شده تا نویسندگان و مورخین نامی جهان اسلام و دیگران در برابر این بانوی باعظمت سر تعظیم فرود آوردند، درك كرد...


[1] نفس المهموم، ص 199.

[2] در ميان مورخين اختلافي است كه روز عاشورا در سالي كه امام حسين (ع) را شهيد كردند چه روزي بوده و برخي اين مطلب را كه آن روز دوشنبه بوده انكار كرده اند، اما استاد ما مرحوم شعراني در پاورقي ترجمه ي نفس المهموم، ص 202 بتفصيل روي اين موضوع بحث كرده و از روي حساب دقيق تاريخي و زيجها ثابت كرده است كه روز دوشنبه بوده، و براي اطلاع بيشتر مي توانيد طبق نشاني فوق به كتاب مزبور مراجع كنيد.

[3] در ميان مورخين اختلافي است كه روز عاشورا در سالي كه امام حسين (ع) را شهيد كردند چه روزي بوده و برخي اين مطلب را كه آن روز دوشنبه بوده انكار كرده اند، اما استاد ما مرحوم شعراني در پاورقي ترجمه ي نفس المهموم، ص 202 بتفصيل روي اين موضوع بحث كرده و از روي حساب دقيق تاريخي و زيجها ثابت كرده است كه روز دوشنبه بوده، و براي اطلاع بيشتر مي توانيد طبق نشاني فوق به كتاب مزبور مراجع كنيد.